••• آسمانه

♥ مطالب ادبی .!.!.!.!. مطالب مذهبی ♥

معجزه در قرآن

*با سخت ترين سوگندهايشان به خدا سوگند خوردند که اگر معجزه دلخواهشان براي آنان آيد، قطعاً به آن ايمان مي آورند، بگو: معجزات فقط در اختيار خداست، و شما چه مي دانيد حقيقت اين است که اگر آن معجزه هم بيايد، ايمان نمي آورند.و دل ها و ديدگانشان را وارونه و دگرگون کرديم، همان گونه که نخستين بار به آيات قرآن ايمان نياوردند، آنان را در طغيانشان رها مي کنيم تا پيوسته سرگردان باشند.

*پس موسي عصايش را انداخت، پس به ناگاه اژدهايي آشکار شد.و دستش را از گريبانش بيرون کشيد که ناگاه دست براي بينندگان سپيد و درخشان گشت.
*حضرت عيسي و با مردم در گهواره  و در ميان سالي سخن مي گويد و از شايستگان است.
*و ادعايشان كه ما مسيح عيسى بن مريم پيامبر خدا را كشته‏ايم و حال آنكه نه او را كشتند و نه بر دار كردند، بلكه  بر آنان مشتبه شد، و كسانى كه در اين امر اختلاف كردند از آن در شك ‏اند و به آن علم ندارند، فقط پيروى از حدس و گمان مى‏كنند و او را به يقين نكشته ‏اند. بلکه خدا او را به سوي خود بالا برد؛ و خدا همواره تواناي شکست ناپذير و حکيم است.
*و ما قبل از تو رسولاني فرستاديم و براي آنها همسران و فرزنداني قرار داديم، و هيچ رسولي نمي‏توانست معجزه اي بياورد، مگر به فرمان خدا، هر زماني كتابي دارد .
*و هيچ چيز، ما را از فرستادن معجزات باز نداشت جز اينکه پيشينيان، آن معجزات را تکذيب کردند . و به قوم ثمود ناقه داديم که معجزه اي روشن بود، ولي به آن ستم کردند و ما معجزات را جز براي هشدار دادن به مردم نمي فرستيم.
*پس مريم به نوزاد[حضرت عيسي] اشاره کرد گفتند: چگونه با کودکي که در گهواره است، سخن بگوييم؟! نوزادگفت: بي ترديد من بنده خدايم، به من کتاب عطا کرده و مرا پيامبر قرار داده است.و هر جا که باشم بسيار بابرکت و سودمندم قرار داده، و مرا تا زنده ام به نماز و زکات سفارش کرده است.و مرا نسبت به مادرم نيکوکار گردانيده و گردنکش و تيره بختم قرار نداده است.و سلام بر من روزي که زاده شدم، و روزي که مي ميرم، و روزي که زنده برانگيخته مي شوم.
*و اي موسي، اينک بازگو تا چه به دست راست داري؟گفت: اين عصاي من است، بر آن تکيه مي زنم، و با آن برگ درختان را براي گوسفندانم فرو مي ريزم و مرا در آن نيازهاي ديگري هم هست.خدا فرمود: اي موسي! آن را بيفکن.پس آن را افکند، ناگهان ماري عظيم شد که به سرعت مي شتافت.خدا فرمود: آن را بگير و مترس که بي درنگ آن را به کيفيت اولش باز مي گردانيم.و دستت را در گريبانت کن تا بدون هيچ عيبي سفيد و درخشان بيرون آيد، معجزه اي ديگر است.
*و اوست که دو دريا را به هم آميخت، اين خوش طعم و گوارا، و اين شور و تلخ است، وميان آن دو مانع و حايل و سدّي نفوذناپذير واستوار قرار داد 
*پس [موسي] عصايش را انداخت و ناگهان اژدهايي حقيقي نمايان شد،و دست خود را در گريبان فرو برد و بيرون آورد در برابر بينندگان سفيد و روشن بود.
*پس به موسي وحي کرديم که عصايت را به اين دريا بزن. پس از هم شکافت و هر پاره اش چون کوهي بزرگ بود.
*و آن گروه ديگر را به دريا نزديک کرديم،و موسي و هر که با او بود، همه را نجات داديم.
*آن گاه آن گروه ديگر را غرق کرديم.
*دو دريا مساوي نيستند، اين يکي شيرين و از بين برنده تشنگي و نوشيدنش گوارا و آن يکي شور و تلخ است؛ و از هر يک گوشتي تازه مي خوريد و زينتي که آن را مي پوشيد، استخراج مي کنيد. و کشتي ها را در آن مي بيني که آب را مي شکافند و مي روند تا شما از فضل او بجوييد و باشد که سپاس گزاري کنيد.
*دو درياي را روان ساخت در حالي که همواره باهم تلاقي و برخورد دارند؛
*ميان آن دو حايلي است که به هم تجاوز نمي کنند
*پس کداميک از نعمت هاي پروردگارتان را انکار مي کنيد؟
*از آن دو دريا لؤلؤ و مرجان بيرون مي آيد.
*پس کداميک از نعمت هاي پروردگارتان را انکار مي کنيد؟
*و براي او است كشتيهاي ساخته شده‏ اي كه در دريا به حركت درمي آيند كه همچون كوهي هستند!
*پس کداميک از نعمت هاي پروردگارتان را انکار مي کنيد؟
+ نوشته شده در یک شنبه 25 شهريور 1397برچسب:قرآن,معجزه,یدبیضا,دست درخشان,موسی,عصا,اژدها,گهواره,سخن گفتن,عیسی,عروج,به سوی خدا,ناقه,قوم ثمود,صالح,دریا,تلخ و شیرین, ساعت 9:54 توسط آزاده یاسینی


داستان حضرت صالح و قوم ثمود - سرزمین حجر در قرآن

*و به سوي قوم ثمود، برادرشان صالح را فرستاديم، گفت: اي قوم من! خدا را بپرستيد که شما را جز او معبودي نيست، براي شما دليلي روشن از جانب پروردگارتان آمده است، اين ماده شتر خدا براي شما نشانه اي است، پس او را واگذاريد تا در زمين خدا بخورد و آزار و گزندي به او نرسانيد که عذابي دردناک شما را خواهد گرفت.

*و به ياد آوريد که خدا شما را جانشيناني پس از قوم عاد قرار داد، و در زمين، جاي به شما بخشيد که از مکان هاي هموارش براي خود قصرها بنا مي کنيد، و از کوه ها خانه هايي مي تراشيد، پس نعمت هاي خدا را ياد کنيد و در زمين تبهکارانه فتنه و آشوب برپا نکنيد.
*اشراف و سران قومش که تکبّر و سرکشي مي ورزيدند به مستضعفاني که ايمان آورده بودند، گفتند: آيا شما يقين داريد که صالح از سوي پروردگارش فرستاده شده؟ گفتند: به طور يقين ما به آييني که فرستاده شده مؤمنيم.
*مستکبران گفتند: ما به آييني که شما به آن ايمان آورديد، کافريم!
*پس آن ماده شتر را پي کردند، و از فرمان پروردگارشان سرپيچي نمودند و به صالح گفتند: اگر از پيامبران هستي عذابي که همواره به ما وعده مي دهي، بياور.
*پس زلزله اي سخت آنان را فرا گرفت، و در خانه هايشان جسمي بي جان شدند!
*پس صالح از آنان روي گرداند و گفت: اي قوم من! قطعاً من پيام پروردگارم را به شما رساندم، و برايتان خيرخواهي کردم، ولي شما خيرخواهان را دوست نداريد.
*و به سوي قوم ثمود، برادرشان صالح را گفت: اي قوم من! خدا را بپرستيد؛ شما را جز او هيچ معبودي نيست، و او شما را از زمين به وجود آورد و از شما خواست که در آن آباداني کنيد؛ بنابراين از او آمرزش بخواهيد، سپس به سوي او بازگرديد؛ زيرا پروردگارم نزديک و اجابت کننده دعاي آنان است.
*گفتند: اي صالح! پيش از اين در ميان ما مورد اميد بودي، آيا ما را از پرستيدن آنچه پدرانمان مي پرستيدند، باز مي داري؟ و ما بي ترديد در تعاليمي که به آن دعوتمان مي کني در شکي شديد و سخت هستيم.
*گفت: اي قوم من! مرا خبر دهيد اگر من بر دليلي روشن از سوي پروردگارم متکي باشم و از سوي خود رحمتي به من عطا کرده باشد، چنانچه از او نافرماني کنم، چه کسي مرا نجات مي دهد؟ پس شما چيزي جز خسارت بر من نمي افزاييد.
*و اي قوم من! اين ناقه خداست که براي شما نشانه اي است، پس بگذاريدش در زمين خدا بچرد، و هيچ آسيب و گزندي به او نرسانيد که عذابي زود هنگام شما را خواهد گرفت.
*پس آن را پي کردند. پس صالح گفت: سه روز در خانه هايتان از زندگي برخوردار باشيد. اين وعده اي بي دروغ است.
*پس هنگامي که فرمان ما فرا رسيد، صالح و آنان را که همراه او ايمان آورده بودند با رحمتي از سوي خود نجات داديم، و از خواري و رسوايي آن روز . مسلماً فقط پروردگارت نيرومند و تواناي شکست ناپذير است.
*و کساني را که ستم کردند، فرياد مرگبار فروگرفت، پس در خانه هايشان به رو درافتاده، جسمي بي جان شدند.
*گويي در آنجا اقامت نداشتند. آگاه باشيد! قطعاً قوم ثمود به پروردگارشان کافر شدند. هان! دوري بر قوم ثمود باد.
*و به راستي اهل حجر پيامبران را تکذيب کردند.
*و ما آيات و نشانه هاي خود را به آنان نشان داديم، ولي از آنان روي گردان شدند.
*و از كوهها خانه‏هايى مى‏تراشيدند كه در امان بمانند.
*پس هنگامي که به صبح درآمدند، صدايي آنان را فرا گرفت.
*و آنچه را بدست آورده بودند آنان را از عذاب الهي نجات نداد.
*قوم عاد و ثمود و اصحاب الرس (گروهي كه درخت صنوبر را ميپرستيدند) و اقوام بسيار ديگري را كه در اين ميان بودند هلاك كرديم.
*قوم ثمود پيامبران را تکذيب کردند،
*هنگامي که برادرشان صالح به آنان گفت: آيا نمي پرهيزيد؟
*بي ترديد من براي شما فرستاده اي امينم،
*بنابراين از خدا پروا کنيد و از من فرمان ببريد،
*و من از شما بر ابلاغ رسالتم هيچ پاداشي نمي خواهم، پاداش من فقط بر عهده پروردگار جهانيان است،
*آيا شما تصور مي‏كنيد هميشه در نهايت امنيت، در نعمتهائي كه اينجاست مي‏مانيد؟
*در بوستان ها و چشمه سارها،
*و کشتزارها و درختان خرمايي که شکوفه هايشان انبوه و باطراوت و لطيف است؟
*و ماهرانه و هنرمندانه از کوه ها خانه هايي مي تراشيد؟
*بنابراين از خدا پروا کنيد و مرا فرمان ببريد،
*و از فرمان اسراف گران اطاعت نکنيد،
*همانان که در زمين فساد مي کنند و به اصلاح گري نمي پردازند.
*گفتند: جز اين نيست که تو از جادوشدگاني،
*تو جز بشري مانند ما نيستي، اگر راست مي گويي معجزه اي بياور.
*گفت: اين ماده شتري است سهمي از آب براي او، و سهم روز معيني براي شماست،
*آسيبي به او نرسانيد که عذاب روزي بزرگ شما را فرا مي گيرد.
*پس ناقه را پي کردند و پشيمان شدند،
*در نتيجه عذاب آنان را فرا گرفت. بي ترديد در اين سرگذشت، عبرتي بزرگ وجود دارد و بيشترشان مؤمن نبودند،
*و يقيناً پروردگارت همان تواناي شکست ناپذير و مهرباناست.
*همانا به سوي قوم ثمود برادرشان صالح را فرستاديم که خدا را بپرستيد. پس ناگهان آنان دو گروه شدند که با يکديگر نزاع و دشمني مي کردند.
*گفت: اي قوم من! چرا بر عذاب و هلاکت، پيش از توبه و ايمان شتاب مي کنيد؟! چرا از خدا درخواست آمرزش نمي کنيد تا مورد رحمت قرار گيريد؟!
*گفتند: ما به تو و همراهانت فال بد زده ايم . گفت: سبب بروز مشکلات و بدبختي شما نزد خداست، بلکه شما گروهي هستيد که امتحان مي شويد
*در آن شهر نُه نفر از اشراف و سران بودند که در آن فساد مي کردند و اصلاح گر نبودند،
*گفتند: هم قسم شويد که حتماً به صالح و خانواده اش شبيخون مي زنيم ، آن گاه به خونخواهش بگوييم: ما زمان هلاک شدن خانواده اش حضور نداشتيم و يقيناً راستگوييم.
*آنان نيرنگ مهمي به کار گرفتند و ما هم در حالي که بي خبر بودند نيرنگ آنان را از بين برديم.
*پس با تأمل بنگر که سرانجام نيرنگشان چگونه بود؟ که ما آنان و قومشان را همگي درهم کوبيديم و هلاک کرديم.
*اين خانه هاي آنان است که به سبب ستمشان خالي مانده. بي ترديد در اين سرگذشت براي گروهي که معرفت و شناخت دارند، عبرتي بزرگ وجود دارد،
*و آنان را که ايمان آوردند و همواره پرهيزکاري مي کردند، نجات داديم.
*و عاد و ثمود را ، و از خانه هاي آنان براي شما نمايان است، و شيطان عمل هاي آنان را برايشان آراست، در نتيجه آنان را از راه باز داشت در حالي که بصيرت داشتند.
*و نيز قوم ثمود و قوم لوط و اصحاب ايکه همان احزاب کفر و شرک اند،
*اگر روي گرداندند، بگو: من شما را از صاعقه اي چون صاعقه عاد و ثمود بيم مي دهم.
*و اما ثموديان، پس آنان را هدايت کرديم، ولي آنان کوردلي را بر هدايت ترجيح دادند، پس به کيفر اعمالي که همواره مرتکب مي شدند، بانگ عذاب خوارکننده آنان را فراگرفت؛
*و کساني را که ايمان آورده و همواره پرهيزکاري مي کردند، نجات داديم.
*پيش از آنها قوم نوح و اصحاب الرس و قوم ثمود تكذيب كردند.
*و در قوم ثمود هنگامي که به آنان گفته شد: زماني کوتاه برخوردار باشيد
*ولي از فرمان پروردگارشان سرپيچي کردند، پس صاعقه مرگبار آنان را فراگرفت در حالي که آنان با ترس و حيرت به آن مي نگريستند.
*پس نه قدرت برخاستن از جاي خود را داشتند و نه دادخواهي کردند.
*و خداست که قوم عاد نخستين را هلاک کرد،
*و قوم ثمود را به طوري که باقي نگذاشت
*سپس آنها را با عذاب سنگين پوشانيد!
*قوم ثمود بيم دهندگان را تکذيب کردند.
*پس گفتند: آيا ما بشري از جنس خود را که تنهاست پيروي کنيم؟! در اين صورت در گمراهي و ديوانگي خواهيم بود.
*آيا از ميان ما فقط بر او وحي نازل شده است؟! بلکه او بسيار دروغگو و پر افاده و متکبر است
*در فرداي نزديک خواهند دانست که بسيار دروغگو و پرافاده و متکبر کيست؟
*ما براي آزمايش آنان يقيناً آن ماده شتر را خواهيم فرستاد؛ پس در انتظار سرانجام آنان باش و شکيبايي پيشه کن.
*و آنان را خبر ده که آب آشاميدني ميان آنان و ماده شتر تقسيم شده است؛ هريک در زمان نوبت خود بر سر آب حاضر شوند.
*آنها يكي از ياران خود را صدا زدند، او به سراغ اين كار آمد و پي كرد.
*پس عذاب و هشدارهايم چگونه بود؟
*ما بر آنان يک فرياد مرگبار فرستاديم، پس همه آنان به صورت گياه خشکي که در آغل چهارپايان جمع مي کنند، درآمدند.
*و يقيناً ما قرآن را براي پند گرفتن آسان کرديم، پس آيا پند گيرنده اي هست؟
*ثمود و عاد آن روز کوبنده را انکار کردند؛
*اما قوم ثمود با عذابي سرکش هلاک شدند،
*آيا خبر آن سپاهيان به تو رسيده است؟
*فرعون و ثمود
*بلكه كافران پيوسته مشغول تكذيب حق اند.
*و خدا از همه سو بر آنان احاطه دارد.
*و با قوم ثمود آنان که در آن وادي تخته سنگ ها را مي بريدند؟
*همانان که در شهرها، طغيان وسرکشي کردند؟
*و در آنها فساد وتباه کاري فراواني به بار آوردند؟
*پس پروردگارت تازيانه عذاب هاي گوناگون را بر آنان فرو ريخت.
*بي ترديد پروردگارت در کمين گاه است؛
*قوم ثمود به سبب سرکشي و طغيانش تکذيب کرد،
*زماني که بدبخت ترينشان به پا خاست.
*و فرستاده الهي به آنها گفت ناقه خدا را با آبشخورش ‍ واگذاريد
*ولي به تکذيب او برخاستند و ناقه را پي کردند، و در نتيجه پروردگارشان به خاطر گناهشان عذاب سختي بر آنان فرو ريخت و همه قوم را با خاک يکسان و برابر ساخت؛
*و خدا از سرانجام آن کار پروايي ندارد.

 
+ نوشته شده در یک شنبه 28 مرداد 1397برچسب:قرآن,حضرت صالح,قوم ثمود,ناقه شتر,عذاب,سرزمین حجر,قصر,کوه,فتنه و آشوب,زلزله, ساعت 11:9 توسط آزاده یاسینی


قوم تُبَّع در قرآن

*آيا اينان برترند يا قوم تُبَّع، و کساني که پيش از آنان بودند؟ ما همه آنان را هلاک کرديم؛ زيرا مجرم بودند؛

*و ما آسمان ها و زمين و آنچه را ميان آن دو است، به بازي نيافريده ايم؛
* ما آن دو را جز به درستي و راستي به وجود نياورده ايم، ولي بيشترشان معرفت و آگاهي ندارند.
*پيش از آنها قوم نوح و اصحاب الرس و قوم ثمود را تكذيب كردند.
*و نيز قوم عاد و فرعون و برادران لوط،
*و اصحاب ايکه و قوم تُبّع همگي پيامبران را تکذيب کردند، پس تهديدم بر آنان محقق و ثابت شد.
+ نوشته شده در چهار شنبه 27 تير 1397برچسب:قرآن,قوم تُبَّع,قوم نوح,اصحاب الرس ,قوم ثمود,قوم عاد,فرعون,برادران لوط,اصحاب ایکه, ساعت 12:47 توسط آزاده یاسینی


مطالب مذهبی

قوم ثمود

قوم «ثمود» در سرزمينى ميان «مدينه» و «شام» به نام وادى القرى زندگى مى کردند، آئينشان بت پرستى و در انواع گناهان غوطه ور بودند، صالح، پيغمبر بزرگ الهى از ميان آنان برخاست، ولى آنها دست از بت پرستى برنداشتند. هنگامى که تقاضاى معجزه اى کردند، خداوند «ناقه» _شتر ماده اى_ را به طريق اعجازآميز و خارق العاده از دل کوه برآورد،ولى اين معجزه بزرگ نيز از لجاجت و عناد آنها نکاست، هم طرح نابودى ناقه را ريختند، و هم کشتن صالح عليه السلام را ; اينجا بود که حضرت صالح به آنها اخطار کرد: «سه روز در خانه هاى خود از هر نعمتى مى خواهند متمتع شوند، ولى بدانند بعد از سه روز عذاب الهى همه را فرا مى گيرد». اين سه روز، مهلتى بود براى تجديد نظر نهائى، و آخرين فرصتى بود براى توبه و بازگشت، ولى آنها نه تنها تجديد نظر نکردند، بلکه بر طغيانشان افزودند، در اينجا بود که عذاب الهى بر آنها فرو باريد، صيحه آسمانى سرزمينشان را در هم کوبيد، و همگى در خانه هايشان بر زمين افتادند و مردند

«وَ أَخَذَ الَّذينَ ظَلَمُوا الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُوا في دِيارِهِمْ جاثِمينَ».آن چنان نابود گشتند و سرزمينشان خاموش شد که گوئى هرگز کسى ساکن آن ديار نبود.

+ نوشته شده در چهار شنبه 29 ارديبهشت 1395برچسب:مطالب مذهبی,قوم ثمود,عذاب الهی بر چه قوم هایی فرود آمد,صیحه آسمانی, ساعت 6:23 توسط آزاده یاسینی